حجة الاسلام والمسلمین دکتر بستان: آیا علوم جدید اعم از انسانی و تجربی که هر دو با نگاه تجربی در غرب ایجاد شدهاند، میتوانند صفت دینی را داشته باشند یا خیر؟
هفته هفتم از درسگفتارهای «طیفبندی حوزه علمیه در نسبت با علوم انسانی» با موضوع «پارادایم اجتهادی دانش دینی؛ تبیین رویکرد پژوهشگاه حوزه و دانشگاه به علوم انسانی اسلامی» با سخنرانی حجتالاسلام و المسلمین دکتر حسین بستان برگزار شد.
حجتالاسلام و المسلمین دکتر حسین بستان در مقدمه گفت: علم دینی تعاریف و مصادیق گوناگونی دارد و برخی مصادیق علم دینی واضح است و بیش از هزار سال در حوزه رواج دارد، اما بحث امروز ما ناظر به معنای قبلی و حوزوی علم دینی نیست. بلکه سؤال این است که آیا علوم جدید اعم از انسانی و تجربی که هر دو با نگاه تجربی در غرب ایجاد شدهاند، میتوانند صفت دینی را داشته باشند یا خیر؟
دکتر بستان در ادامه دو نوع مواجهه موافقان و مخالفان علم دینی را تصویر کرد و به توضیح مبنای تفاوت رویکردهای موافقین علم دینی پرداخت و مبنای تفاوت را در اختلاف رویکردهای معرفتی موافقان در سه حوزه فلسفه، دین و تجربه دانست و گفت: اگر سه حوزه معرفتیِ فلسفه، دین و تجربه را ملاک قرار بدهیم، رویکرد اول بر فلسفه تأکید دارد، البته این به معنای نفی روشهای دیگر نیست. رویکرد دوم بر آموزههای دین در علم دینی تأکید دارد و بنابراین، روش آن باید اجتهادی باشد که البته این روش نیز دو رویکرد دیگر را نفی نمیکند اما تأکید آن بر گزارههای دین است. رویکرد سوم، تجربه را نیز برای رسیدن به علم دینی مفید میداند. بهعلاوه این رویکردهای سه گانه، رویکرد ترکیبی نیز ممکن است؛ مانند رویکرد حِکمی- اجتهادی که بر دو روشِ فلسفی و دینی تأکید دارد.
وی در ادامه به توضیح سه طرحِ علم دینی در پژوهشگاه حوزه و دانشگاه پرداخت؛ مدل پارادایم اجتهاد دینی(پاد) بر شناسایی مبانی و استلزامات روششناسی اجتهادی و انکار ضرورت تجربه در علم دینی تمرکز دارد. مدل دوم بر تحقیقات مسئلهمحور با روش تحلیل محتوای گزارههای متون دینی میپردازد و مدل سوم بر ترسیم ارتباط روش اجتهادی و تجربی تمرکز دارد؛ بهعلاوه اینکه ضرورت تجربه را در تولید علم دینی میپذیرد و مدعی است گزاره های دینی به لحاظ کلامی مورد تأیید و پذیرفته شده است، اما برای اینکه بستر مفاهمه و گفتگو با همه فراهم شود گزارههای دینی در معرض تجربه قرار میگیرد و بر اساس نتایج تجربی ارائه میشود.
استادیار گروه جامعهشناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، در ادامه مبانی علم دینی را مفهومشناسی علم دینی، قلمروشناسی علم دینی، عناصر پارادایمی علم دینی، ارتباط «استها» و «بایدها» در علم دینی، سنخشناسی گزارههای متون دینی و عناصر سازنده علوم اجتماعی برشمرد و گفت: ایده علم دینی بدون توضیح و تنقیح این مبانی، بیمعناست و ما در الگوی اجتهادی – تجربی تمام این مبانی را توضیح دادهایم.
وی در بخش مفهومشناسی با نقد تعاریف موجود از علم دینی، تعریف مورد نظر خود را از علم دینی ارائه کرد؛ علمی که در سطح تجربی در مقام ساختن فرضیهها و نظریههای وابسته به دین است و در مقام داوری از روش تجربی پیروی میکند و در سطح فراتجربی به فراخور مورد، به روشهای معتبر وحیانی یا عقلی استناد میجوید. منظور از فراتجربی، فقط فلسفی نیست بلکه برخی مسائل حتی با روش عقلی و فلسفی نیز قابل تبیین نیست. مثلاً فطرت با مبانی فلسفی و عقلی به وضوح قابل اثبات نیست اما قرآن کاملاً آن را به رسمیت میشناسد؛ پس گزارههای دینی در سطح فراتجربی میگنجد.
در تعریف مورد نظر، علم دینی دو سطح تجربی و فراتجربی دارد؛ فراتجربی جنس خاصی از مسائل هستند که نه تجربی هستند که بتوان آنها را با تجربه اثبات کرد و نه فلسفی هستند که بتوانیم با عقل فلسفی آنها را حل کنیم.
دکتر بستان در بخش قلمروشناسی علم دینی گفت: از آنجا که قلمرو دین، محدود به بیان اموری است که به نحوی با سعادت انسان در ارتباطند، این محدودیت قهراً قلمرو علم دینی را هم محدود میسازد. درنتیجه، علم دینی به تبیین اموری نمیپردازد که از نگاه دین، هیچ مدخلیتی در سعادت یا شقاوت انسان ندارند؛ هر چند نکات استطرادی مطرح شده در متون دینی، در مواردی امکان بررسی این امور را در علم دینی فراهم میکنند. این بخش، در مبانی کلامی ما ریشه دارد که چه قلمروی برای دین ترسیم کنیم.
وی در توضیح عناصر پارادایمی علم دینی گفت: با توجه به عناصری که برای پارادایم در مباحث پارادایمشناسی مطرح شده است، مهمترین عناصر پارادایمی جامعهشناسی اسلامی عبارتند از: چیستی انسان، چیستی جامعه یا واقعیت اجتماعی، هدف جامعهشناسی اسلامی، روش جامعهشناسی اسلامی، جایگاه ارزشها در جامعهشناسی اسلامی، که مسئله علم دینی از رهگذر تبیین این عناصر پارادایمی به نتیجه میرسد
نویسنده کتاب گامی به سوی علم دینی در بخش آخر سخنانش به مراحل نظریهپردازی علم دینی در الگوی اجتهادی – تجربی پرداخت؛ مرحله اول، مسئلهشناسی که شامل تدوین و تنقیح سؤال تحقیق و مرور پیشینه نظری میشود. مرحله دوم، گردآوری دادهها که شامل استخراج گزارهها از متون دینی و گزارهپردازی است. مرحله سوم، ساخت مدل نظری(انتزاعی) و ساخت مدل تجربی(انضمامی) است.